امام عسکری (ع) ربیع الثانی، روز هشتم سال ۲۳۲ در مدینه چشم به جهان گشودند و ۲۸ سال زندگی کردند. ابن خلّکان تولد ایشان را روز پنجشنبه یکی از ماههای سال ۲۳۱ دانسته و قول دیگری را نیز که ششم ربیع الآخر سال ۲۳۲ میباشد، نقل کرده است.
مادر بزرگوار حضرت، پاکترین، پارساترین، پاکدامن ترین و والاترین بانوی زمان خود بودند و راویان ایشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمردهاند. نام مادر امام را حُدَیث یا حدیثه گفتهاند. برخی منابع مهم نام وی را حدیث یا سلیل که ممکن است لقب او باشد، ذکر کردهاند. در تعلیقه کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق چنین آمده است: «المشهور اسمها حُدَیث مصغراً أو سلیل».
امام عسکری و چالشهای رهبری تشییع
امام عسکری (ع)باید زمینه را برای امامت فرزندش و آمادگی مردم برای ورود به عصر غیبت را فراهم میکردند که با فشار و محدودیتهای حاکمان عباسی کار بسیار دشواری بود.
امام به مدت ۲سال در سختترین شرایط و خفقان سیاسی، امامت و زعامت شیعیان را به عهده گرفت. امام حسن عسکری(ع) در دوران امامت پدر بزرگوارشان شاهد حوادث و برخوردهای شدید میان علویان و عباسیان بود. هرچند که آسیب و فشار دستگاه حکومت بر آنها زیاد بود، ولی شرایط سیاسی، اجتماعی جامعه، قیام مسلحانه را اقتضا نمیکرد؛ لذا امام هادی(ع) هیچگونه تحرکی در اینزمینه از خود نشان ندادند.
دوره امامت امام عسکری همزمان با سه خلیفه عباسی بود. معتز عباسی(۲۵۲-۲۵۵ق)، مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ق). در دوره زندگی امام عسکری(ع)، دستگاه عباسی به ابزار دستی برای امیران رقیب تبدیل شده بود و بخصوص فرماندهان نظامی ترک نقش مؤثری در نظام حکومتی داشتند. شاید نخستین موضع سیاسی ثبت شده در زندگی امام حسن عسکری(ع) مربوط به زمانی باشد که امام حدود ۲۰ سال داشت و پدرش هنوز زنده بود. ایشان در نامهای به عبدالله بن عبدالله بن طاهر (از امیران صاحب نفوذ در دستگاه عباسی، که از دشمنان مستعین، خلیفه وقت به شمار میآمد)، خلیفه را فردی طغیانگر خواند و ساقط شدن او را از خدا خواست. این ماجرا چند روز پیش از سقوط مستعین بود.
همچنین با توجه به همین جهات سیاسی، آن حضرت صلاح ندیدند که از قیامهای علوی همچون قیام محمدبن قاسم، یحییبن عمربن حسین و حسینبن زیدبن محمد حمایت علنی کنند. ولی بنیعباس از امام در وحشت و هراس بوده و او را به چشم یک رهبر اجتماعی بانفوذ مینگریستند. نتیجه اینکه امامحسن عسکری(ع) در دوران قبل از امامت خود شاهد فشار شدید سیاسی و اقتصادی بر امام هادی(ع) و شیعیان آن حضرت و نیز مبارزه، استقامت و پایداری سیاسی و عقیدتی آنها بود؛ مواردی که در دوران امامت آن حضرت تأثیر زیادی داشت.
حضرت در سال ۲۴۳هـ با فشار متوکل عباسی به سامراء منتقل شد؛ چون تصوّر عباسیان این بود که ممکن است امامان، همانند سایر علویان، با داشتن هوادارانی چند دست به قیام بزنند. از اینرو باید تحت کنترل قرار میگرفتند. شرایط موجود در این دوره، عملا قدرت مانوردهی و فعالیتهای بیشتر را از حضرت گرفته بود، با این حال این بدان معنا نبود که امام حسن عسکری(ع) در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نمیپرداختند.
زعامت و ارتباط با شیعیان
با توجه به ترکیب جمعیتی مذاهب در جامعهای که اکثریت آن را اهل سنت تشکیل میدادند و همچنین فشارهای عباسیان بر شیعیان، جامعه شیعه در تقیه به سر میبرد. با این حال امام حسن عسکری(ع) نسبت به اداره امور شیعیان و گردآوری وجوهات اهتمام داشت و وکیلانی به سرزمینهای مختلف میفرستاد.
در اثر مراقبتی که نسبت به امام حسن عسکری(ع) وجود داشت، شیعیان برای دیدن او مشکل داشتند و از راههای گوناگون تلاش میکردند؛ برای نمونه هنگامی که خلیفه برای دیدن والی بصره میرفت و امام عسکری(ع) را نیز همراه خویش میبرد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن وی آماده میکردند. راوی دیگر نقل میکند در یکی از روزها که قرار بود امام به دارالخلافه برود، ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی (یعنی نوشتهای) بدین مضمون به ما رسید: «کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا در امان نیستید».
محدودیتهای شدید حاکم بر زندگی امام عسکری(ع) سبب شد که حضرت از نمایندگانی جهت ارتباط با شیعیان استفاده کند. در شمار این افراد بهویژه باید از عقید، خادم خاص وی، یاد کرد که امام او را از کودکی بزرگ کرده و حامل بسیاری از نامههای ایشان به شیعیان بود. همچنین فردی با کنیه غریب ابوالادیان که خادم حضرت بوده و ارسال برخی نامهها را به عهده داشته است، اما مشخصاً کسی که در منابع امامی به عنوان باب (نماینده و رابط امام با مردم) شناخته شده، عثمان بن سعید است. عثمان بن سعید پس از وفات امام عسکری(ع) و با ورود به عصر غیبت صغری، به عنوان نخستین وکیل و نایب خاص امام زمان(ع) نیز ایفای نقش کرده است.
فعالیتهای ماندگار امام عسگری
امام عسکری(ع)، با وجود همه فشارها و مراقبتهای بی وقفه حکومت عباسی، یک سلسله فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی را در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام میداد که میتوان آنها را بدین گونه خلاصه کرد.
گرچه امام، به حکم شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در جامعه نشد، اما در عین حال، با همان فشار و خفقان، شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثری داشتند. شیخ طوسی تعداد شاگردان آن حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت کرده است که در میان آنان چهرههای روشن، شخیتهای برجسته و مردان وارستهای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم میخورند.
در زمان امام حسن عسکری(ع) تشیع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی، گسترش یافت و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهرها و مناطقی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامّرأ، جرجان و بصره، از پایگاه های شیعیان به شمار میرفتند. در میان این مناطق، به دلایلی، سامرّأ، کوفه بغداد، قم و نیشابور از اهمیت ویژهای برخوردار بودند. گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب میکرد؛ تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر، برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند. این نیاز، از زمان امام نهم احساس میشد و شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین برنامهای، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته میشد. این برنامه در زمان امام عسکری علیه السلام نیز ادامه یافت.
امام به رغم تمامی محدودیتهای و مراقبتهایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل میآمد، یک سلسله فعالیتهای سرّی سیاسی را رهبری میکرد که با گزینش شیوههای بسیار ظریف پنهانگاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، به دور نمیماند اما با آن هم از راهها و طرق مختلف امام با شعیان خود ارتباط برقرار میکرد و به شبهات پیروان خود را برطرف میکرد.
حمایت و تقویت عناصر مهم شیعی
یکی دیگر از موضع گیریهای امام، حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت، بود. گاهی برخی از یاران امام، از تنگنای مالی، در محضر امام علیه السلام شکوه میکردند و آن حضرت، گرفتاری مالی آنان را برطرف میساخت و گاهی حتی پیش از آن که اظهار کنند، امام علیه السلام مشکل آنان را برطرف میکرد. این اقدام امام علیه السلام مانع از آن میشد که آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی شوند. ابو هاشم جعفری میگوید: «از نظر مالی در مضیقه بودم؛ خواستم وضع خود را طی نامهای برای امام عسکری علیه السلام بیان کنم؛ ولی خجالت کشیدم و از این کار خودداری کردم. وقتی که وارد منزل شدم، امام صد دینار برای من فرستاد و طی نامهای نوشت: هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا مکن و از ما بخواه که به خواست خدا، به مقصود خود میرسی».
یکی از مهم ترین فعالیتهای سیاسی امام، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشارها و سختیهای مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمانهای بلند تشیع بود. از آن جا که شخصیتهای بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام علیه السلام هر یک از آنان را به نحوی دل گرم و راهنمایی میکرد و روحیه آنان را بالا میبرد؛ تا میزان تحمل و صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگناها و فقر و تنگدستیها فزونی یابد و بتوانند مسئولیتهای بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند.
چند حدیث از پیشوای یازدهم
۱- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : عَلامَهُ الاْیمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ، وَ صَلاهُ الإحْدی وَ خَمْسینَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، وَ تَعْفیرُ الْجَبین، وَ زِیارَهُ الاْرْبَعینَ.
«حدیقه الشّیعه، ج ۲، ص ۱۹۴»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: علامت و نشانه ایمان پنج چیز است: انگشتر به دست راست داشتن، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را (در نماز ظهر و عصر) با صدای بلند، پیشانی را ـ در حال سجده ـ روی خاک نهادن، زیارت اربعین امام حسین – علیه السلام – انجام دادن.
۲- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : لَیْسَتِ الْعِبادَهُ کَثْرَهُ الصّیامِ وَالصَّلاهِ، وَ إنَّمَا الْعِبادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فی أمْرِ اللهِ.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳، ح ۱۲۶۹۰»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می باشد.
۳- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الاْیمانُ بِاللهِ، وَنَفْعُ الاْخْوانِ.
«تحف العقول، ص ۴۸۹»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: دو خصلت و حالتی که والاتر از آن دو چیز نمی باشد عبارتند از: ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.
۴- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.
«مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۲۶۱، ح ۱۴۰۶۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهره ای شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب به اسلام و احکام آن.
۵- قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام – : اللِّحاقُ بِمَنْ تَرْجُو خَیْرٌ مِنَ المُقامِ مَعَ مَنْ لا تَأْمَّنُ شَرَّهُ.
«مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۳۵۱، ح ۵»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: تداوم دوستی و معاشرت با کسی که احتمال دارد سودی برایت داشته باشد، بهتر است از کسی که محتمل است شرّ ـ جانی، مالی، دینی و … ـ برایت داشته باشد.
خدابخش حکیمی- خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما